چوپان
چوپان قصه ما دروغگو نبود،
او تنها بود،و از فرط تنهایی فریاد گرگ گرگ سرمی داد
،افسوس كه كسی تنهایی اش را درك نكرد
،و همه در پی گرگ بودند،
در این میان فقط گرگ فهميد كه چوپان تنهاست...

+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:44 توسط حميدرضا
|
غریب وتنها که واقعا هم همیشه تنها که عاشقه همین تنهایم من با رویاهام وخاطراتم زنده ام ویکم مهربونو احساساتیم خلاصه امیدوارم از کلبه من خوشتون بیادکوچیکه همه شما(حمیدرضاغریب)